سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   به رگهاى دل این آدمى گوشتپاره‏اى آویزان است که شگفت‏تر چیز که در اوست آن است ، و آن دل است زیرا که دل را ماده‏ها بود از حکمت و ضدهایى مخالف آن پس اگر در دل امیدى پدید آید ، طمع آن را خوار گرداند و اگر طمع بر آن هجوم آرد ، حرص آن را تباه سازد ، و اگر نومیدى بر آن دست یابد ، دریغ آن را بکشد ، و اگر خشمش بگیرد بر آشوبد و آرام نپذیرد ، اگر سعادت خرسندى‏اش نصیب شود ، عنان خویشتندارى از دست بدهد ، و اگر ترس به ناگاه او را فرا گیرد ، پرهیزیدن او را مشغول گرداند ، و اگر گشایشى در کارش پدید آید ، غفلت او را برباید ، و اگر مالى به دست آرد ، توانگرى وى را به سرکشى وادارد ، و اگر مصیبتى بدو رسد ناشکیبایى رسوایش کند ، و اگر به درویشى گرفتار شود ، به بلا دچار شود ، و اگر گرسنگى بى طاقتش گرداند ، ناتوانى وى را از پاى بنشاند ، و اگر پر سیر گردد ، پرى شکم زیانش رساند . پس هر تقصیر ، آن را زیان است ، و گذراندن از هر حد موجب تباهى و تاوان . [نهج البلاغه]
 

بسم رب الشهدا

امام فرمود: (انزلوا، هاهنا والله محطّ رکابنا و سفک دمائنا، هاهنا وَاللهِ مخطّ قبورنا، وهاهنا والله سبی حریمنا، بهذا حدّثنی جدّی)؛ «فرود آیید، به خدا که این جا جای فرود آمدن و ریختن خونهای ماست، و اینجا جایگاه قبور ماست، به خدا که این جا جای به اسارت رفتن حَرَم ماست و این خبر را جدّم به من داده است».

همگان فرود آمدند، و حرّ با لشکرش نیز در کناری فرود آمدند، و حسین علیه‌السّلام نشست و شمشیرش اصلاح می‌کرد و می‌فرمود:

             یا دَهرُ اُفّ لَکَ مِن خَلیل                          کَم لَکَ بِالاِشراقِ وَ اللأصیلِ

تفو بر تو ای روزگار که چه بد دوستی هستی و چقدر در هر شبانگاه و بامداد برای تو بود...

راوی می‌گوید: زینب دختِ فاطمه علیها‌السلام این سخنان را بشنید و گفت: برادرم این سخن تو سخن کسی است که به مرگ خود یقین دارد.

فرمود: آری خواهرم.

زینب: وای بر من، حسین مرا خبر از مرگ خود می‌دهد.

گوید: زنان گریستند و لطمه بر چهره‌ها زده گریبان چاک زدند.

ام‌کلثوم ندا برداشت: وامحمّداه واعلیاه وا امّاه وافاطمتا وا اخاه واحسنا و احسینا....
...وای از ضایعۀ بعد از تو ای اباعبدالله...

حسین علیه‌السلام خواهر را تسلّی داد و فرمود: (یا اختاه تعزَّی بعزاء الله، فانّ سکّان السَّموات یفنون و اهل الارض کلهم یموتون و جمیع البریه یهلکون، یا اختاه یا امّ‌الکلثوم! و انتِ یا زینب و انتِ یا رقیه و أنتِ یا فاطمه و أنتِ یا رباب! انظرنَ اِذا أنا قُتِلتُ فلاتشققن علیّ جیباً و لاتخمشن علیّ و جهاً و لاتقلن علیّ هجراً). «خواهرم! خود را به آرامش خدا تسلّی ده، چه ساکنان آسمانها می‌میرند و زمینیان به جای نمانند، و ما سوی اللّه به مرگ گرفتار آیند.

لهوف -  سید ابن طاووس


کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  دوشنبه 84 بهمن 17ساعت  12:56 عصر  توسط عشاق                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته


لیست کل یادداشت ها
خیبری ساکته،دود نداره سوز داره
برای دل تنگی خودم
جلوه ای از عبادت امام رضا علیه السلام
کلنا عباسک یا زینب...!
اسلام علیک یا ابوتراب
برای مرغ سحر رسانه ملی، فرزاد جمشیدی
حماسه حضور
جانستان بلوچستان (قسمت نهم)
برگرد(خیبر)
کاش نماز عیدفطر را به امامت مولای غریبمان اقتدا کنیم؟
من و شلوارم...
جانستان بلوچستان (قسمت هشتم)
روح جهاد و اخلاص مرزی نمیشناسد.
جانستان بلوچستان (قسمت هفتم)
عاشق شدیم و عاشق حیران ما شدند
[همه عناوین(201)][عناوین آرشیوشده]